مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت احـمـد از و، پـیـام جهان آفـرین گرفت یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت شکر خدا، که گـلبن احمد به گُل نشست ز انفاس دوست، باغ محمد به گُل نشست روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت در سر، اَمیـن وحی، هوای خلیل داشت بهر خـدیـجـه، مـژدۀ رب جلیـل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت بر خاتم رسل، سخن از سلسبـیـل گفت بس تهنیت ز جانب حق، جبـرئیل گفت گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد شـام تـو را، جـنـیـبـهکـش آفـتـاب کـرد نـامـی بـرای دخـتـر تـو انـتـخـاب کرد و آن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد ز آن در نُبی خـدای تو نامید کـوثـرش تا بی وضـو کسی نـبَـرد نام اطـهـرش ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت تو عـصـمـت خـدا و بـهـشـت محـمدی تـو مـفـتــخـر بـه امابـیــهـای احـمــدی ای اسوه محبت و، ای مظهـر عـفـاف! ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف ای بوده با صفـات خـدایـی در اتّصاف نامی اگر بهجاست ز سیمرغ و کوه قاف درک مقام توست که امکانپذیر نیست ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست شـادابـی حـیـات، ز انـفـاس فـاطمهست دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمهست فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمهست از گـل لطیفتر دل حساس فـاطمهست قـلـب رسـول، شـیــفـتـۀ زنـدگـانـی اش جــان عـلـی، فـریـفـتـۀ مـهـربـانـی اش گـفـتی از او مـدیـنـه مُنوّر شود که شد از عطر ناب یاس، معطر شود که شد جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد میخواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد دنیا پر از ذُراری زهـرای اطهر است والله، جــای گــفـتـن الله اکــبــر اسـت! ما شـاعران به قـافـیه پرداختـیم و بس! عمری به وَجهِ تـسمیـه پرداختیم و بس از متن، هی به حـاشیه پرداختیم و بس از تـو فـقـط به مرثیه پـرداخـتیم و بس بایـد اگـر مـعـارف نـاب تو زنـده کـرد کی میتوان به فـاطمه گفتن بسنده کرد ما بـهـرهای ز فـیـض تو اغلب نداشتیم انگـار جـز فـدک ز تو مطلب نداشتـیم آگـاهـی از مـعـارف مـذهب نـداشـتـیـم کاری به کار عـزّت مکـتـب نـداشتـیـم تـرسم از آن که کار، برادر! بَـتَر شود وز این که هست، فاطمه مظلومتر شود ایـنک که هـست امت اسـلام در خطر بحـریـن در محاصره و شـام در خطر بـیـتالـحـرام بـاز از اصنـام در خـطر حج و منا و مشعر و احـرام در خطـر چـشـم امـیـد شیـعـه به بیداری شماست زهـرا در انـتـظـار وفـاداری شـماست روزی که یاس فـاطمه تکـثـیر میشود اسـلام در زمـانــه فـراگــیــر مـیشـود عـالـم پُـر از شـمـامـۀ تکـبـیـر میشود دنـیـایـی از مـکـاشـفـه تصویر میشود آیـد نـدا که کـعـبـۀ مـقـصـود مـیرسـد از گـرد راه، مـهـدی مـوعـود میرسـد |